نماز عید و سنت های آن

💥🌺🌺 نماز عید وبرخی از سنتهای روز عید: تدوین:محمدعزیز محمدی

 نماز عید: نماز عید : نمازی است که در دو عید فطر و عید ضحی (قربان) خوانده میشود.دو رکعت است.  شافعیه و مالکیه گفته اند که سنت مؤکده است. حنفیه گفته اند که واجب است. حنابله گفته اند که فرض عین است.ودر قولی گفته اند که فرض کفایی است. جماعت در نماز عیدین ،  در نظر حنفیه وحنابله شرط صحت آنها است. (یعنی خواندن درغیر جماعت صحیح نیست). اما در نظر شافعیه ومالکیه سنت است. 
شروطی که برای صحت نماز جمعه لازم است ؛ برای صحت نماز عیدین ، نیز لازم است.غیر از خطبه که برای نماز عیدین، سنت است.حنابله فقط جماعت  خواندن آن و دخول  وقت را شرط صحت نماز عیدین دانسته اند. مالیکه وشافعیه غیر از دخول وقت، هیچ کدام از شروط مذکور را برای صحت نماز عیدین ، لازم ندانسته اند.
شروط وجوب آن در نزد حنفیه همان شروط وجوب نماز جمعه است که عبارتند از : 1- اذن امام 2- در شهر برگزار شدن3- جماعت 4- داخل شدن وقت آن 5- ذکوریت 6-برگزار کنندگان  اشخاص آزاد  باشد.7- صحت وسلامت بدنی.8-مقیم بودن  .خطبه در نظر آنان سنت است.
کیفیت ادای نماز عیدین: حنفیه گفته اند کهخ در هر رکعت بعد از تکبیرة الاحرام سه تکبیر گفته شود. .باید نماز به صورت جهری خوانده شود. مالکیه و حنابله گفته اند که در رکعت اول شش تکبیر بعد از تکبیرة الاحرام  ودر رکعت دوم پنج تکبیر، بعد از قیام گفته می شود. شافعیه گفته اند در رکعت اول بعد از تکبیرة الاحرام هفت  تکبیر ودر رکعت دوم بعد قبل از قرائت فاتحه ، پنج تکبیر، گفته می شود.  
سنت است در رکعت اول بعداز قرائت سوهرفاتحه ، سوره « الاعلی» ودر رکعت دوم سوره « الغاشیه» خوانده شود.
برخی از سنت های روز  عید: سنت است که در عید فطر قبل از خروج از منزل برای ادای نماز عید ، چیزی بخورد. هم چنین سنت است مه غسل کند و بهترین لباسها را در روز عید بپوشد وخود را معطر سازد.هم چنین سنت است  با پیاده برای ادای نماز عید برود و مسیر رفتن و برگشتن او یکی نباشد.
 در نزد جمهور فقهای مالکیه وشافعیه وحنابله ، هنگام خروج به سوی مصلی برای ادای نماز عیدین  در راه تکبیر گفتن سنت است .شافعیه گفته اند: مستحب است تا هنگامی که امام تکبیرة الاحرام را می گوید؛ تکبیر گفته شود. شافعیه  و حنابله برخلاف حنفیه گفته اند: مستحب است بین تکبیرات  زائد در نماز ، با گفتن «ذکر» فاصله بیفتد. وبهترین «ذکر» را این عبارت دانسته اند: « سُبْحَانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ وَلاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَاَللَّهُ أَكْبَرُ» . یا : « اللَّهُ أَكْبَرُ كَبِيرًا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ كَثِيرًا وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ بُكْرَةً وَأَصِيلاً ».
حنفیه گفته اند خواندن نماز نافله  قبل از نماز عید ، مکروه است.. اما بعد از اتمام خطبه می توان نماز نافله خواند. شافعیه گفته اند خواندن نماز نافله ،  قبل از نماز وبعد از نماز عید، برای غیر از امام مکروه نیست. مالکیه گفته اند خواندن نماز نافله ،  قبل از نماز وبعد از نماز عید در مصلی مکروه است ؛ اما در مسجد مکروه نیست.حنابله گفته اند نماز نافله برای امام ومأموم در جایی که نماز عید برگزار شده است؛ مکروه است؛ اما در غیر آن مکان مکروه نیست.
تدوین:دکتر محمد عزیز محمدی کانال فقه امام شافعی رحمه الله :https://telegram.me/figheshafei

کیفیت و کمیت زکات فطر از نظر مذاهب اربعه

کیفیت و کمیت زکات فطر از نظر مذاهب اهل سنت، تدوین:محمدعزیز محمدی

💥🌺🌺#زکات فطر (1): زکات فطر صدقه ای واجب  که سنت واجماع بر وجوب آن دلالت دارند. سبب نامیدن به زکات فطر به این جهت است که با شروع ماه رمضان واجب میشود وتا غروب آخرین روز رمضان وافطار روزه ؛( یعنی شب عید فطر) واجب است.سال دوم هجرت واجب شد. دلیل وجوب آن از سنت روایت ابن عمر است که درآن آمده است:« : فرض رسول الله (صلى الله عليه وسلم) زكاة الفطر من رمضان على الناس صاعا من تمر أو صاعا من شعير على كل حر أو عبد ذكر أو أنثى من المسلمين». هم چنین روایت أبي سعيد که در آن آمده است:«كنا نخرج زكاة الفطر إذ كان فينا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) صاعا من طعام أو صاعا من شعير أو صاعا من زبيب أو صاعا من أقط فلا أزال أخرجه كما كنت أخرجه ما عشت».
#حکمت وجوب آن به جهت کمک و رفق با فقراء برای رفع حاجت روز عید وایجاد سرور در روز عید برای آنها. هم چنین برای تطهیر روزه ماه رمضان از سخنان لغو وناپسندی که در این ایام گفته شده است.همان گونه که در این روایات آمده است: فَرَضَ رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ زَكَاةَ الْفِطْرِ ، طُهْرَةً لِلصَّائِمِ مِنَ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ ، وَطُعْمَةً لِلْمَسَاكِينِ ، مَنْ أَدَّاهَا قَبْل الصَّلاَةِ فَهِيَ زَكَاةٌ مَقْبُولَةٌ ، وَمَنْ أَدَّاهَا بَعْدَ الصَّلاَةِ فَهِيَ صَدَقَةٌ مِنَ الصَّدَقَاتِ "  
#شروط وجوب آن : 
1-اسلام : زکات فطر بر کافر واجب نیست. شافعیه  گفته اند: بر کافر واجب است که زکات فطر افراد مسلمان واجب النفقه خودرا بپردازد.
2-توانایی  وقدرت مالی : #مالکیه و#شافعیه و #حنابله ، نصاب زکات را برای وجوب زکات فطر شرط ندانسته اند. اما #حنفیه گفته اند: منظور از قدرت مالی  همان نصابی است که برای زکات اموال،  از نقدین وانعام ومال التجاره ، لازم است.مثلاً نصاب نقره دویست درهم است.  یعنی هرگاه  شخصی بیشتر از دویست درهم مازاد بر نیاز اصلی اش ( نفقه)، داشته باشد؛ زکات فطر بر او واجب است. مالکیه گفته اند در صورتی که قوت یک روز داشته باشد؛ به هرمقدار که قادر باشد؛هرچند از یک صاع هم کمتر باشد؛ باید زکات فطر بدهد.و حتی گفته اند که باید برای پرداخت زکات فطر،قرض کند؛ در صورتی که می تواند بعداً آن را  برگرداند.#شافعیه وحنابله گفته اند اگر کسی در شب وروز عید فطر مازاد بر قوت خود و افراد واجب النفقه داشته باشد؛ زکات فطر بر او واجب است. لذا  اگر کسی در شب وروز عید فطر مازاد بر قوت خود و افراد واجب النفقه نداشته باشد؛ زکات فطر بر او واجب نیست.
#جمهور فقهای مالکیه وشافعیه وحنابله گفته اند در صورتی که خود شخص به مقدار  قوتی که در اختیار دارد؛ نیازمند باشد؛ زکات فطر بر او واجب نیست.  دلیل جمهور با استناد به روایت سَهْل بْنُ الْحَنْظَلِيَّة از پیامبر صَلَّى اللَّه  علیه وسلم است که فرمود: «  مَنْ سَأَل وَعِنْدَهُ مَا يُغْنِيهِ فَإِنَّمَا يَسْتَكْثِرُ مِنَ النَّارِ ، فَقَالُوا : يَا رَسُول اللَّهِ ، وَمَا يُغْنِيهِ ؟ قَال : أَنْ يَكُونَ لَهُ شِبَعُ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ ».  وحنفیه برای قول خود به این حدیث استناد کرده اند: « لاَ صَدَقَةَ إِلاَّ عَنْ ظَهْرِ غِنًى ».  گفته اند منظور از  «ظهر»، در اینجا کنایه از قوت وتوانایی مالی است.زیرا مال برای ثروتمند مانند «ظهر» (پشت) ، می باشد که به آن تکیه میزند. وزمانی غنی محسوب می شود که مالش به حد نصاب برسد تا مشمول زکات قرار گیرد. 

بقیه در ادامه مطلب..

ادامه نوشته

معرفی کتاب، ترجمه دو جلدی کتاب بدرالطالع شرح جمع الجوامع،همراه

ترجمه دو جلدی کتاب بدرالطالع شرح جمع الجوامع،همراه : دکتر محمد عزیز محمدی

ترجمه دو جلدی کتاب بدرالطالع شرح جمع الجوامع،همراه متن اصلی برای اولین بار به لطف و توفیق الهی به زیور طبع آراسته شد. ان شاالله مورد استفاده طالبان علم قرار گیرد.جهت سفارش  به  ادرس  مندرج رجوع شود:

a0lo_photo_2020-05-04_18-33-38.jpg

لیلة القدر در اقوال علمای مذاهب :لَيْلَةُ الْقَدْرِ: (1)::

💥🌺🌺#لَيْلَةُ الْقَدْرِ در اقوال علمای مذاهب : (1): تدوین: محمدعزیز محمدی
تعریف:  «لیله القدر » از دو لفظ «لیله»، که در لغت به معنای غروب آفتاب تا طلوع فجر گفته می شود و  « القدر»، به معنای  «شرف»   و «وقار»  و«حکم» و «قضا» و «تضییق»  ترکیب شده است. 
فقها در مورد معنای «قدر» ی که به کلمه « لبله» اضافه شده است ؛ اختلاف نظر دارند.برخی از آنان  گفته اند  منظور از آن تعظیم وتشریف آن است. چنان که در این آیه آمده است: ﴿  وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ﴾ . 
یعنی شبی که  به جهت نزول قرآن در آن ، و هم چنین نزول ملائکه در آن ، دارای ارزش و شرف است. ویا به جهت نزول رحمت ومغفرت ویا به این معنا که کسی که آن را احیا می کند دارای شرف و ارزش خواهد شد. برخی هم گفته اند که معنای « قدر»، به معنای تضییق است. مانند این قول خداوند که در این آیه آمده است: ﴿وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ ﴾ . و معنی تضییق یعنی پنهان ونامعلوم ماندن آن.ویا به این معنا که زمین از نزول ملائکه در آن به تنگ است. برخی هم گفته اند که «قَدْر»،در اینجا به معنای «قَدَر»، با فتح (دال)؛ است ؛ که به معنای حکم وقضاءوفصل ، است. برخی از علما هم گفته اند که نامیدن« لَيْلَةُ الْقَدْرِ»، به این جهت است که در آن شب ملائک مقادیر مقدرات را از رزق واجل واتفاقاتی که در آن سال به امر خداوند واقع می شود؛ رقم می زنند. چنانکه در این آیه می فرماید:﴿  إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةٍ مُبَارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فِيهَا يُفْرَقُ كُل أَمْرٍ حَكِيمٍ أَمْرًا مِنْ عِنْدِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ﴾    (2دخان) . جمهور علما گفته اند که منظور از این شب مبارک در این آیه ، همان « لیله القدر» است. برخلاف برخی از مفسرین که گفته اندمنظور از این شب مبارک در این آیه ، شب نیمه شعبان است. در فضیلت این شب چنانکه در آیات آمده است ؛ ثواب و اجرش برابر با هزار سال آمده است.چنانکه در این آیات آمده است: ﴿  لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴾ . و ملائک و جبرئیل امین علیهم السلام نازل می شوند. ﴿  تَنَزَّل الْمَلاَئِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُل أَمْرٍ ﴾ . شب رحمتی است که عاری از هر نوع شرور و فتن و آزاری است چنانکه می فرماید: ﴿  سَلاَمٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴾   . 
ضحاک گفته است که  خداوند در این شب جزسلامت ؛ چیز دیگری را مقدر نمی کند. اما سایر شبها هم سلامت وهم بلایا  در آن مقدر می شود.مجاهد گفته است که شبی است که شیطان نمی تواند در ان اذیت وآزاری داشته باشد.
حکم قیام لیله القدر: فقها اتفاق دارند که احیاء شب لیله القدر مستحب است. بنابر روایتی که از پیامبر *؛ چنان که می فرماید: « مَنْ قَامَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ إِيمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ» .
احیاء لیله القدر با تلاوت قرآن ونماز ودعا  سایر اعمال صالح است. . واین دعا را بسیار بخواند: « اللَّهُمَّ إِنَّكَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّي ».  
جمهور علما بر این باورند که « لیله القدر»؛ مختص به امت محمدی است. ودر ملل و ادیان دیگر چنین چیزی نبوده است. بنابر روایاتی که در این باره از پیامبر ﷺنقل شده است. که چون امت گذشته اعمالی را انجام   می دانند که این امت ( مسلمین)، قادر به چنین عملی نمی شدند ؛ خداوند لذ این شب را برایشان قرا داد تا بیشتر از هزار ماه باشد.چنان که در این روایت آمده است: « أَنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيل لَبِسَ السِّلاَحَ فِي سَبِيل اللَّهِ تَعَالَى أَلْفَ شَهْرٍ فَعَجِبَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ ذَلِكَ فَأَنْزَل اللَّهُ عَزَّ وَجَل : { إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ }». اما برخی قائل براین هستند که « لیله القدر» ؛ در امت پیشین هم بوده است.بنابر روایتی که از ابوذر نقل شده است :( قُلْتُ : يَا رَسُول اللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ لَيْلَةِ الْقَدْرِ أَفِي كُل رَمَضَانَ هِيَ ؟ قَال : نَعَمْ . قُلْتُ : أَفَتَكُونُ مَعَ الأَْنْبِيَاءِ فَإِذَا رَفَعُوا رُفِعَتْ أَوْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ؟ قَال : بَل هِيَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ».  جمهور علما بر این باور ند که « لیله القدر»؛تا قیامت باقی است. در مقابل جمهور برخی گفته اند که « لیله القدر»؛تمام شده است. اما دلایل این گروه ضعیف است.

  ادامه دارد.......
کانال چهارمذهب:https://telegram.me/figheshafei

ادامه نوشته

اصطلاحات فقهی(2)& مراتب فقها و مجتهدین

💥🌺🌺 مراتب فقها:تدوین :محمد عزیز محمدی 
مراتب فقها : فقهای مذاهب از جهت درجه فقاهت علمی به هفت طبقه تقسیم بندی می شوند که عبارتند از :
1 -مجتهد مستقل:مجتهد مستقل به کسی گفته می شود که در وضع قواعد مذهب خود مستقل است وخودش آن را پایه ریزی کرده است.مانند ائمه مذاهب اربعه رحمهم الله ). ابن عابدین این طبقه را مجتهدین در شرع نامیده است. 
2 - مجتهد مطلق غير مستقل:  به فقیهی گفته می شود  که شرایط کامل  مجتهد مستقل را دارد ؛ ولی چون قواعدی  جداگانه ای  برای اجتهاد خود، ابتکار نکرده است بلکه همان مسلک امام خود را در استنباط احکام دارد. این فقیه مجتهد مطلق و منتسب  است. مانند شاگردان ائمه اربعه مانند ابی یوسف ومحمد وزفر از جنفیه وابن القاسم وأشهب وأسد ابن الفرات  از مالکیه. و مزنی بویطی از شافعیه. وأبي بكر اثرم، وأبي بكرمروذي از حنابله. ابن عابدين این طبقه را مجتهدين في المذهب نامیده است.این افراد توانایی استنباط احکام را از ادله احکام قواعد امام خود دارند؛ و ممکن است در برخی موارد مخالف رأی امام مذهب خود باشند.اما در قواعد اصول مقلد آنان هستند.هردو مورد فوق امروز وجود ندارند.
3- مجتهد مقيد:به فقیهی گفته میشود که در مورد مسائلی که نصی از صاحب مذهب درمورد آن وجود ندارد؛ اجتهاد می کنند.که به آن مجتهد تخریج میگویند.   مانند: خصاف وطحاوي وكرخي وحلواني وسرخسي وبزدوي وقاضي خان از حنفية. وابهري وابن أبي زيد قيرواني ازمالكية. وأبي إسحاق شيرازي ومروذي ومحمد بن جرير وأبي نصر وابن خزيمه  ازشافعيه. وقاضي أبي يعلى وقاضي أبي علي بن أبي موسى از حنابله. به این افراد اصحاب وجوه گفته می شود. زیرا منسوب به اصحاب مذهب هستند نه قول امام .این مورد در مذهب شافعیه وحنابله مشهود است.
4- مجتهد ترجيح:فقیهی است که توانائی ترجیح قولی از اقوال بین امام مذهب خودیا شاگردان او یا دیگر ائمه مذاهب دارد . که در حقیقت کار آنان ترجیح روایتی بر روایت دیگری است. مانند: قدوري ومرغيناني صاحب الهدايه از حنفيه، وعلامه خليل ازمالكيه. ورافعي ونووي از شافعية . وقاضي علاء الدين مرداوي منقح مذهب حنابله وأبي خطاب محفوظ بن أحمد كلوذاني البغدادي در مذهب الحنابلة.
5 - مجتهد مفتی: فقیهی است که  حافظ مذهب خود است وبه نقل و تفهیم مسائل ساده و مشکل مذهب می پردازد وقول قوی وضعیف و رأی راجح ومرجوح  را تشخیص می دهد. اما در تقریر ادله و قیاسات بین آنها کاملاً متبحر نیستند.مانند اصحاب متون معتبر فقهی از متأخرین.همچون صاحب الكنز، وصاحب الدر المختار، وصاحب الوقاية، وصاحب مجمع الأنهر از حنفية، ورملي وابن حجر از شافعيه.
6 - طبقه مقلدين:کسانی هستند که  توانائی تشخیص قوی وضعیف اقوال را دارند.
7- طبقه مقلدينی که توانائی موارد مذکور را ندارند وتوانائی تشخیص قوی وضعیف و درست ونادرست اقوال را ندارند.

(حاشية ابن عابدين 1 / 51 - 52 – المجموع نووی 1/40- الفقه الاسلامی وادلته1/45-الموسوعه الفقیه الکویتیه35/344 ).

اصول مذهب امام شافعی (رحمه الله) :
 امام شافعی اصول  استنباط احکام مذهب را بر پایه ادله زیر مقرر فرمود.
1-  کتاب ( قرآن کریم). اولین مرجع برای استنباط احکام شرعی قران مجید است.
2-  سنت پیامبر صلی الله علیه وسلم. ( از قول  وفعل وتقریر)
3-  اجماع ( اتفاق نظر مجتهدین فقهای امت اسلامی بر روی موضوعی از مسائل شرعی )
4-  قیاس. ( حمل حکم معلومی بر معلومی  در اثبات حکم درآن.
اصطلاحات فقه شافعی: 
1-قول  (الأظهر ):یکی از دو قول یا اقوال امام شافعی در مورد مسأله ای از مسائل شرعی است.که دارای مخالف قوی است.مقابل این قول ظاهر است.به جهت قوت مدرک هر دو دلیل 
2-قول (المشهور ):یکی از دو قول یا اقوال امام شافعی است که در مقابل آن قول مخالف قوی وجود ندارد. مقابل آن قول ( غريب ) گفته می شود؛ به جهت ضعف مدک ودلیل آن .بنابراین هر دو قول ( اظهر و مشهور ) از اختصاصات قول امام شافعی است.
3-قول  (اصح ):ی قولی از دو یا چند وجهی است که اصحاب امام شافعی از اقوال امام  شافعی بنابر اصول مذهب او استخراج کرده اند.و در مقابل آن قول قوی وجود دارد. مقابل چنین قولی ، قول( صحیح ) گفته می شود.
4-( صحيح ):  قول یا نظری است از بین دو یا چند وجهی که بین اصحاب آن اختلاف بزرگی نیست. ودلیل قول مقابلش ضعیف است.بنابراین هردو قول 
 (اصح وصحيح)؛ از وجوه اقوال  اصحاب امام شافعی می باشند.

https://telegram.me/figheshafei

صطلاحات فقه مذهب امام شافعی(رحمه الله) :

اصطلاحات فقه مذهب امام شافعی(رحمه الله) :      تدوین: محمد عزیزمحمدی                                   

1-«الْوَجْهَانُ»  یا «الْأَوْجُهُ »: اقوال اصحاب امام شافعی است؛ که بنابر  اصول  و قواعد مذهب امام  شافعی  استخراج واستنباط کرده اند.وگاهی  در برخی موارد از غیر اصول او اجتهاد واستنباط می کنند. [المجموع (1/66 وَمَا بَعْدَهَا)، مغني المحتاج (1/105 وَمَا بَعْدَهَا)، حاشية قليوبي (1/13 )]..
2-( الطَّرِيْقُ، وَالطُّرُق):  به اختلاف اصحاب امام شافعی در حکایت مذهب گفته میشود. به این صورت که برخی از آنها در مساله ای دوقول  ویا دو  وجه را نقل می کنند .وبرخی از آنان یکی از این اقوال یا وجوه را قطعی میداند.گاهی طروق اصحاب را وجوه گفته اند.یعنی بجای همدیگر استعمال میشوند. چنانکه رافعی و نووی  گفته اند:  (قَالَ الرَّافِعِيُّ -فِي آخِرِ زَكَاةِ التِّجَارَةِ-: (وَقَدْ تُسَمَّى طُرُقُ الْأَصْحَابِ وُجُوهًا). هم چنین در المجموع آمده است: (وَقَدْ يَسْتَعْمِلُوْنَ الْوَجْهَيْنِ فِيْ مَوْضِعِ الطَّرِيقَيْنِ وَعَكْسِهِ). [: المجموع (1/66)، مغني المحتاج (1/106)، نهاية المحتاج (1/49)، حاشية قليوبي (1/40)، حاشية عميرة (1/13)].
3-« الجدید»» منظور از قول« جدید» اقول وفتوای  امام شافعی است که در مصر گفته شده است. ومشهور ترین روایان قول جدید ایشان در مصر یعنی همان قول « جدید» ، چهار نفر بودند که عبارتند از : « الْمُزَنِيّ»، و « َالْبُوَيْطِيُّ» ، و« الرَّبِيع الْمُرَادِي» ، و« الرَّبِيعُ الْجِيزِي » ، بوده اند. هم چنین کسانی مانند: (حَرْمَلَةُ، و َيُونُسُ بْنُ عَبْدِالْأَعْلَى، وَعَبْدُاللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ الْمَكِّيُّ، وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْحَكَمِ). [المجموع (1/66) وما بعدها، مغني المحتاج (1/108-109)، نهاية المحتاج (1/45)، حاشية عميرة (1/15)، حاشية قليوبي (1/15)].
4-(الاخْتِيَار والمُخْتَار):  آنچه که مجتهد با توجه به ادله اصولی  استنباط میکند، گفته می شود. [الخزائن السنية ص(183)، الفوائد المكية ص(43)].
5- (القدیم): منظور از قول «قدیم» امام شافعی( رحمه الله) ، اقوال  وآرای فقهی  امام شافعی است که در عراق گفته ویا تصنیف کرده است. مشهورترین رایوان مذهب قدیم امام شافعی چهار نفربوده اند که عبارتند از : ( أَحْمَدُ بْنُ حَنْبَل، والزَّعْفَرَانِي، والْكَرَابِيسِي، و اَبُو ثَوْر )ٍ. امام شافعی از این اقوال  و فتاوی خود رجوع کرده است وتمسک به آن را جایز ندانسته است. چنانکه فرموده است: ( لَا أَجْعَلُ فِي حِلٍّ مَنْ رَوَاهُ عَنِّي ) ولذا قول قدیم امام شافعی حجت نیست چنانکه امام الحرمین و دیگران نیز گفته اند. (وَقَالَ الْإِمَامُ: لَا يَحِلُّ عَدُّ الْقَدِيمِ مِنْ الْمَذْهَبِ). ماوردی نیز در حاوی الکبیر گفته است که شافعی از همه اقوال قدیم خود رجوع کرده است ، جز در مورد « صداق» که قائل به همان قول قدیمش بوده است وآن را تغییر نداده است.[المجموع (1/66) -مغني المحتاج (1/108-109)، نهاية المحتاج (1/45)، حاشية عميرة (1/15)، حاشية قليوبي (1/15)- الحَاوِيْ الکبیر (9/452]. 
6-قول  (الأظهر ):یکی از دو قول یا اقوال امام شافعی در مورد مسأله ای از مسائل شرعی است.که دارای مخالف قوی است.مقابل این قول ظاهر است.به جهت قوت مدرک هر دو دلیل . [مغني المحتاج (1/106)، نهاية المحتاج (1/45-49)، حاشية قليوبي (1/13-14)].
7-قول (المشهور ):یکی از دو قول یا اقوال امام شافعی است که در مقابل آن قول مخالف قوی وجود ندارد. مقابل آن قول ( غريب ) گفته می شود؛ به جهت ضعف مدک ودلیل آن .بنابراین هر دو قول ( اظهر و مشهور ) از اختصاصات قول امام شافعی است. [مغني المحتاج (1/106)، نهاية المحتاج (1/45-48)، حاشية قليوبي (1/13-14].
8💥-قول ( الأصح ): قولی از دو یا چند وجهی است که اصحاب امام شافعی از اقوال امام  شافعی بنابر اصول مذهب او استخراج کرده اند.و در مقابل آن قول قوی وجود دارد. مقابل چنین قولی ، قول( صحیح ) گفته می شود. [ مغني المحتاج (1/111)، نهاية المحتاج (1/45)].
9💥-( صحيح ):  قول یا نظری است از بین دو یا چند وجهی که بین اصحاب آن اختلاف بزرگی نیست. ودلیل قول مقابلش ضعیف است.بنابراین هردو قول .  (اصح وصحيح)؛ از وجوه اقوال  اصحاب امام شافعی می باشند.
 [ مغني المحتاج (1/106)، نهاية المحتاج (1/45-51)، حاشية قليوبي (1/15)].
10💥-(نص): منظور از نص در متون فقه امام شافعی ، اقوال امام شافعی است که به آن تصریح کرده است واین اقوال به  شخص او منتسب شده است. و وقل راحج در مذهب او است. و قول خلاف آن ضعیف است.

نکته: مفهوم لفظ  (النَّص)، برخلاف  لفظ (الْمَنْصُوص)؛ است.  زیرا گاهی ، (نص وقول  و وجه )،  تعبیر به  « منصوص» ، می شود. که در این حالت منظور از آن  نظر راجح است . [منهاج الطالبين ص(65)، مغني المحتاج (1/106-107)، نهاية المحتاج (1/45-49)، حاشية قليوبي (1/13-15)، سلم المتعلم المحتاج ص(644-645)، الابتهاج في بيان اصطلاح المنهاج ص(666)، الخزائن السنية ص(182)، الفوائد المكية ص(46)].
11💥- (الْمَذْهَب):  منظور از « مذهب» در متون فقه امام شافعی ، همان چیزی ایت که به آن فتوی داده میشود. ویا یکی از دو وقل و وجه در مدهب امام شافعی است.  [ مغني المحتاج (1/106)، حاشية قليوبي (1/14)].
تدوین:محمدعزیز محمدی، کانال چهار مذهب

 

 

اعتبار و حجیت حساب فلکی در شروع رمضان

( عمل به حساب  فلکی در دخول رمضان نزد شافعية )، تدوین:محمدعزیز محمدی
امام نووی رحمه الله در کتاب #المجموع قول کسانی که قایل به عمل به حساب فلکی و منازل ماه، هستند، را مردود دانسته است. او می گوید بنابر حدیث صحیح از پیامبر ﷺ  که در صحیحین آمده است" إنَّا أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَحْسِبُ وَلَا نَكْتُبُ الشَّهْرُ هكذا وهكذ "، عمل به حساب فلکی، صحیح نیست. چون اگر مردم مکلف به چنین چیزی شوند، در مضیقه و مشقت قرار می گیرند، زیرا جز برخی از افراد در شهرهای بزرگ، بقیه مردم به حساب فلکی و منازل قمر آگاه نیستند. لذا بنابر صراحت احادیث مذکور آنچه که جمهور علما گفته اند صحیح است و غیر آن باطل است. #المجموع للنووي
#فَرْعٌ
بنابر حساب مُنَجِّمِ،[در شروع رمضان ] نه روزه بر او[ خود منجم] واجب میشود و نه بر دیگران واجب میشود.
#رویانی گفته است :هم چنین بر کسی که علم به منازل ماه را دارد، اين علم او بنابر قول اصح سبب وجوب روزه بر او نمی شود. اما در مورد جایز بودن روزه بنابر حساب فلکی، امام نووی در کتاب «التَّهْذِيبِ» گفته است:پیروی از منجم در مورد شروع و آغاز ماه رمضان،جایز نیست،  اما در اینکه آیا شخص منجم می تواند بنابر این  علم خود، روزه بگیرد یا نه؟  دو وجه در مورد آن گفته شده است.   #(روضة الطالبين النووي). 
بنابر این اگر شخصی از طریق محاسبه نجومی بداند که فردا اول ماه رمضان است، روزه واجب نمی شود، لكنْ فقط خود منجم و حسابگر میتوانند روزه بگیرند. #(عمدة السالك). اما بدون اختلاف روزه بر آنها واجب نیست.
(النجم الوهاج) 
 عمل به قول منجم و حسابگر در مورد شروع به روزه رمضان جایز نیست، اما آنها میتوانند بنابر اقتضای علم خود عمل کنند، ولی روزه آنها در اینصورت بجای روزه فرض، کفایت نمی کند.(بعنوان روزه واجب محسوب نمی شود). #(المنهاج القويم - #تحفة المحتاج- #الاقناع) 
#هم چنین بنابر اجماع اگر کسی بگوید:پیامبرﷺ در خواب به من گفت که امشب اول رمضان است، روزه واجب نمی شود، به دلیل شک در ضبط کسی که خواب را دیده است نه به دلیل شک در خودرؤْيَا.  #مغني المحتاج- نهاية المحتاج)
@figheshafei

استحسان و حجیت آن در مذاهب

#اصول فقه:
«استحسان»:تدوین:محمدعزیز محمدی
[من استحسن فقد شرع]؛ #مدح_استحسان است یا #ذم_استحسان؟
استحسان یکی از ادله استنباط احکام شرعی است.  استحسان در نزد شافعی و ابن حزم ،مطلقا حجت نیست و به شدت با آن مخالف هستند. اما در نظر حنفیه به عنوان یکی از ادله استنباط احکام معمول است.
امام شافعی رحمه الله در مورد استحسان جمله مشهوری دارد ؛فرموده است:[من استحسن فقد شرع].مشهور اقوال در مورد معنای این جمله شافعی این است که این کلام در مذمت استحسان است.اما شیخ محیی الدین ابن عربی( الفتوحات المكية؛ 3 / 253 )؛ در تاویلی قابل تامل در مورد این کلام امام شافعی گفته است،که این قول امام شافعی در مدح استحسان است ، نه در مذمت آن. او مدعی است که اصحاب و فقهای شافعی منظور شافعی را نفهمیده اند.
اگرچه این تاویل ابن عربی قابل تامل  است و ممکنه موردی برای چنین توجیهی وجود داشته باشد؛ لکن با نصوص صریح امام شافعی وفق و رفق ندارد. زیرا امام شافعی علاوه براین که به صورت مبسوط کتابی در رد احتجاج به استحسان را نوشته است؛ در کتاب «الام9/68» می گوید: [ لا يجوز له أن يحكم، ولا يفتي بالاستحسان، إذا لم يكن الاستحسان واجبا ولا في واحد من هذه المعاني] .

#اصول فقه
«استحسان

#ابن عربی

تدوین:محمدعزیز محمدی، کانال چهار مذهب
figheshafei@